نخستین کاسه چوبی
نخستین کاسه چوبی، تولدی در آغوش طبیعت
هیچکس بهدرستی نمیداند که اولین کاسه چوبی دقیقاً کِی و کجا به دنیا آمد، اما تاریخ، با نجواهای خاک و استخوان، به ما میگوید که این ظرف ساده، هزاران سال پیش، پیش از آنکه کلمات نوشته شوند، در دل جنگل متولد شد
. زمانی که انسان، تازه با دستهایش آموخته بود بسازد در دوران نوسنگی، وقتی انسانِ نخستین، از شکار صرف گذشت و به زندگی یکجانشینی و کشاورزی روی آورد، نیاز به نگهداری غذا، آب، دانه و میوه بیشتر شد. و چون کوزهگری هنوز در آغاز راه بود و فلزها هنوز کشف نشده بودند، چوب، نخستین پاسخ طبیعت به این نیاز شد. شاید درختی افتاد… شاید شکاف طبیعیای در تنهی پوسیدهای، انسان را به فکر انداخت. شاید دستی با تکه سنگی نوکتیز، آهستهآهسته، دل چوبی را خالی کرد… و کاسهای زاده شد

قدیمیترین نشانهها از کاسههای چوبی در مناطق باستانی اروپا، مانند سواحل رود دانوب، کاسههایی چوبی مربوط به بیش از ۵ هزار سال پیش یافت شده در تمدن سکاها و مادها، در فلات ایران و آسیای مرکزی، شواهدی از ظروف چوبی با تزئینات ساده وجود دارد در شمال ایران، لرستان، کردستان و گیلان، سنت ساخت کاسه چوبی تا همین چند دههی اخیر هم زنده مانده بود؛ نهفقط بهعنوان ظرف، که بهعنوان شیئی مقدس برای غذا خوردن با دست و دل.

چرا کاسه چوبی، اینهمه ماندگار شد؟
گرمایی بیصدا در دلش دارد. نه مثل فلز سرد است، نه چون سفال ترد و شکننده
چوب، نفس میکشد؛ با رطوبت سازگار است، و دستان گرسنه را نمیسوزاند سبک است، در سفر و کوچ، همیشه همراه مردمان بوده و از همه مهمتر در دل طبیعت میروید و به طبیعت بازمیگردد؛ بینیاز از آتش و دود و فلزات نایاب کاسه، فقط ظرف نبود… در بسیاری از فرهنگهای باستان، کاسه چوبی، چیزی فراتر از یک شیء مصرفی بود. با آن آب تقدیس میکردند، غذا تقسیم میکردند، یا بر لب چشمه مینشستند و لحظهای در خود فرو میرفتند… و امروز، با هر کاسهی چوبی که در دست میگیری، شاید نیاکانی را لمس میکنی که هزاران سال پیش، در کنار آتش، از کاسهای همانند آن غذا خوردهاند.